ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) و روز پرستار
اگر زینب نمی آمد چه میشد
بهار کربلا کامل نمی شد
اگر بلبل هوای گل نمی کرد
گل از بی حرمتی پژمرده می شد
محبت در کجا ابراز می گشت
پرستاری پرستاری نمی شد
*ولادت باسعادت الگوی پرستاران و روز پرستار مبارک*
اگر زینب نمی آمد چه میشد
بهار کربلا کامل نمی شد
اگر بلبل هوای گل نمی کرد
گل از بی حرمتی پژمرده می شد
محبت در کجا ابراز می گشت
پرستاری پرستاری نمی شد
*ولادت باسعادت الگوی پرستاران و روز پرستار مبارک*
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف
السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر
السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین
السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زده
السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه
السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر عشق سر تا پا حضور
السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا
السلام ای خطبه خوان شهر شام خواب را کردی به بدخواهان حرام
السلام ای چشم زیبا بین عشق زینب کبری و زهرای دمشق
شعر از سید جمال الدین شهرزاد
اى فرزند آزادشدگان !
آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها جا داده اى و دختران پيامبر را
به اسيرى گرفته مى گردانى ، پرده هاى حرمتشان را دريده و چهره هاشان را آشكار ساخته اى
و دشمنان ، آنان ر شهر به شهر مى گردانند و مردم بيابانى و كوهستانى به آنان مى نگرند و دور
و نزديك و غايب و حاضر و شريف و پست به چهره آنان چشم مى دوزند؛ نه از مردانشان
سرپرستى دارند و نه از حاميانشان كسى هست . اين همه از روى طغيان تو بر خدا و انكارت نسبت
به پيامبر و دين خداست ، و از تو شگفت نيست . چگونه مى توان به مراقبت و دلسوزى كسى اميد
داشت كه دهانش ، جگر شهيدان را دندان زده و دور افكنده و گوشتش از خون سعادتمندان روييده و
پيوسته در ستيز با سرور رسولان ، لشكر آراسته و به جنگ برخاسته و به روى رسول خدا
صلى الله عليه و آله شمشير كشيده است ؛ كسانى كه در انكار حق و پيامبر سر سخت تر و در دشمنى
آشكارتر و نسبت به پروردگار، سر كشترند! اينها نتيجه كفر و كينه اى است كه از كشتگان بدر در دل
داشته اند. پس در دشمنى با ما خاندان درنگ نمى كند كسى كه نگاهش به ما دشمنانه و كين توزانهاست
و كفر خود را به پيامبر آشكار مى سازد و بر زبان مى آورد و از روى خوشحالى نسبت به كشتن
فرزندان پيامبر و اسير كردن فرزندان او، گستاخانه و بى شرم ، پدران خود را صدا مى زند كه شادى
كنند و به او دست مريزاد گويند! بر دندانهاى ابا عبدالله كه بوسه گاه پيامبر بود، چوب مى زند و شادى
در چهره اش آشكار است . به جانم سوگند اى يزيد! با ريختن خون سرور جوانان بهشت ، بر زخم
ديرين نيشتر زدى و ريشه ما را بر آوردى و پدرانت را صدا زده با ريختن خون وى به نياكان مشركت
تقرب جستى و پدرانت را صدا زدى به گمان آنكه صدايت را مى شنوند و بزودى آرزو خواهى كرد كه
كاش دستانت شل و قطع مى شد و مادرت تو را نمى زاييد، وقتى كه ببينى به سوى خشم الهى مى روى
و دشمنت رسول خدا صلى الله عليه و آله است .
خدايا! حق ما را بستان و انتقام ما را از ظالمان بر ما بگير و خشم خود را بر آنان ببار كه خون ما
را ريختند و آبروى ما را ريختند و حاميان را ما كشتند و حرمت ما را شكستند. اى يزيد! كار خود را
كردى ، ولى جز پوست خود را ندريدى و جز گوشت خود را نبريدى . بزودى با همين گناه كه از كشتن
فرزندان پيامبر بر دوش دارى و حرمتشان را شكسته و خون عترتش را ريخته اى به حضور پيامبر
خدا وارد خواهى شد؛ آنگاه كه خداوند همه را جمع مى كند و پراكندگى هاشان را سامان مى بخشد
و از ظلم كنندگان به ايشان انتقام مى گيرد در حقشان را از دشمنانشان مى ستاند. پس با كشتن آنان شادمان مباش (و مپندار آنان كه در راه خدا كشته شدند و مرده اند، بلكه نزد پروردگارشان زنده اند
و روز مى خورند و به پاداشى كه خداوند از فضل خود به آنان داده است شادمانند خدا براى تو بس
است كه ولى و حاكم باشد و پيامبر خدا دشمنت باشد و جبرئيل ، پشتيبان . زود است كه تو را بر گرده
مسلمانان مسلط ساخت ، بداند كه پاداش بدى ابرى ظالمان است و كدام يك از شما جايگاهش بدتر و
گمراهتر است . اينكه از قدر تو مى كاهم و سرزشت را بزرگ مى شمارم نه از آن روست كه خطاب
درباره تو سودمند است ، پس از آنكه چشمهاى مسلمانان را گريان و دلهايشان را داغدار ساختى .
آن دلها كه داريد سخت شده و جانها طغيان كرده و بدنها آكنده از خشم خدا و لعنت پيامبر است و
شيطان در آنها لانه كرده و جوجه پرورده است .
شگفت آنكه پايان و پيامبرزادگان و نسل اوصيا به دست آزاد شدگان پليد و دودمان تبهكار فاسد
كشته مى شوند؛ به دست آنان كه خون ما از پنجه هايشان مى چكد و دندان در گوشتهاى ما فرو
بده اند. آن شهيدان پاك جسدهايشان طعمه گرگهاى درنده گشته و در زير چنگال كفتارها به خاك
آلوده شده است . اگر امروز ما را غنيمتى براى خويش مى شمارى ، خواهى ديد كه مايه زيان و
خسران توايم ؛ آن روز كه جز عملهاى خويش چيزى نخواهى يافت و خداوند نيز به بندگان هيچ
ستمى نمى كند.
شكايت نزد خدا مى برم و تكيه ام بر اوست و اميد و آرزويم خدا ست . پس هر چه نيرنگ دارى
به كار بند و هر چه مى توانى بكوش . سوگند به خدايى كه با وحى و قرآن شرافتمان بخشيده و
با نبوت و برگزيدگى ما را گرامى داشته است ، نام و ياد ما هرگز محو نابود نمى شود و ننگ
كشتن ما نيز از دامان تو شسته نمى گردد و مگر جز آن است كه انديشه ات باطل و دوران
حكومتت محدود و اجتماعت پراكنده است ؛ آن روز كه منادى ندا مى دهد: هلا! لعنت خدا بر
ستمگر تجاوز كار!
خدا را سپاس كه براى دوستان خود سعادت را رقم زد و فرجام برگزيدگانش را شهادت قرار داد؛
به وسيله رسيدن به آنچه اراده اش بود، آنان را به رحمت و رضوان ، و آمرزش خويش منتقل
ساخت و با كشتن آنان كسى جز تو بد بخت نشد و كسى جز تو به آنان آزموده نگشت . از خدا
مى خواهيم كه پاداشمان را كامل و ثواب و ذخيره آخرتمان را سرشار سازد. از او مى خواهيم
كه جانشينى خوب و بازگشتى شايسته برايمان مقرر دارد كه او مهربان و با محبت است .
برگرفته از وبلاگ http://smhjafari.blogfa.com/
سرسلسله زنان شجاع نهضت امام حسین (ع)زینب کبري(س) است. او خداشناسی بود که در تحمل مصائب به ام المصائب لقب یافت. در عفت و نجابت ثانی زهرا(س)بود. تندیس شرم و حیا و داراي عصمت صغري. او ولیۀالله بود، راضی به رضاي الله وامینۀالله بود، عالمه غیر معلمه. محبوب رسول خدا و فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین، نائبۀالزهرا، شریکۀالحسین و در فصاحت و بلاغت وارث امیرالمؤمنین بود شجاعت ملکه وجودش بود. او قهرمان کربلا بود و در صبر و مقاومت مجسمه تقوا بود. در برخورد با
مصیبها، چون کوه مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نیاورد. او کمر مصیبت را شکسته بود.در طول نهضت عاشورا، بلا گردان زنها و بچه ها و امام سجاد(ع) بود؛ به عنوان مثال وقتی در کوفه پس از این که زینب افشاگري کرد ومردم را تهییج نمود. ابن زیاد لعنۀالله علیه بسیار غضبناك شد، چون ضرب و شتم زینب براي او افت داشت، علی بن الحسین (ع)را احضار نمود و گفت: تو کیستی؟ زین العابدین (ع) فرمود: من علی بن الحسین هستم. گفت: علی بن الحسین که در کربلا کشته شد؟ فرمود: آن شیر بیشه شجاعت که شربت شهادت نوشید، برادرم علی(ع) بود، که بر خلاف گفتار تو، مردم او راشهید کردند، نه خدا!ابن زیاد غضبش بیشتر شد و گفت: هنوز آن جرأت و توان در تو باقی است که پاسخ مرا بدهی و گفته مرا زیر پا بگذاري؟
اینک بیایید جلادان، او را برده و گردن بزنید!مدافع ولایت و امامت، زینب قهرمان بیتاب شد، خود را به دامان امام سجاد(ع) انداخت و فرمود: یابن مرجانه آن همه خونها که ریختی، هنوز کاسه انتقام تو را لبریز نکرده، باز هم میخواهی گرگ وار خون ما را بیاشامی؟ آنگاه دست به گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود: به خدا! دست از یادگار برادرم برنمیدارم واز او جدا نمیشوم،اگر میخواهی او را به قتل برسانی، مرا هم با او بکش.مرا با او بکش تا هر دو با هم شویم آسوده از این محنت وغم زینب(س) پا به پاي امام حسین(ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را پیش کش برادر برده بود، اگر حسین(ع) شهیدشد زینب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پیمود، کاروان اهل بیت را به رهبري امام سجاد به مدینه رسانید، الحق و الانصاف هیچ کم نگذاشت، چرا که او عقیله بنیهاشم بود و یادگار حیدر و یک سال پس از امام حسین(ع) در شهر دمشق در گذشت.
. زنان در نهضت عاشورا، نویسنده:ملیحه خادري ناشر چاپی:ملیحه خادري.