زینب کبری(سلام الله علیها)

زینب کبری(سلام الله علیها)
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زینب کبری(سلام الله علیها)

14 آذر 1393 توسط برزگر

سرسلسله زنان شجاع نهضت امام حسین (ع)زینب کبري(س) است. او خداشناسی بود که در تحمل مصائب به ام المصائب لقب یافت. در عفت و نجابت ثانی زهرا(س)بود. تندیس شرم و حیا و داراي عصمت صغري. او ولیۀالله بود، راضی به رضاي الله وامینۀالله بود، عالمه غیر معلمه. محبوب رسول خدا و فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین، نائبۀالزهرا، شریکۀالحسین و در فصاحت و بلاغت وارث امیرالمؤمنین بود شجاعت ملکه وجودش بود. او قهرمان کربلا بود و در صبر و مقاومت مجسمه تقوا بود. در برخورد با
مصیبها، چون کوه مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نیاورد. او کمر مصیبت را شکسته بود.در طول نهضت عاشورا، بلا گردان زنها و بچه ها و امام سجاد(ع) بود؛ به عنوان مثال وقتی در کوفه پس از این که زینب افشاگري کرد ومردم را تهییج نمود. ابن زیاد لعنۀالله علیه بسیار غضبناك شد، چون ضرب و شتم زینب براي او افت داشت، علی بن الحسین (ع)را احضار نمود و گفت: تو کیستی؟ زین العابدین (ع) فرمود: من علی بن الحسین هستم. گفت: علی بن الحسین که در کربلا کشته شد؟ فرمود: آن شیر بیشه شجاعت که شربت شهادت نوشید، برادرم علی(ع) بود، که بر خلاف گفتار تو، مردم او راشهید کردند، نه خدا!ابن زیاد غضبش بیشتر شد و گفت: هنوز آن جرأت و توان در تو باقی است که پاسخ مرا بدهی و گفته مرا زیر پا بگذاري؟
اینک بیایید جلادان، او را برده و گردن بزنید!مدافع ولایت و امامت، زینب قهرمان بیتاب شد، خود را به دامان امام سجاد(ع) انداخت و فرمود: یابن مرجانه آن همه خونها که ریختی، هنوز کاسه انتقام تو را لبریز نکرده، باز هم میخواهی گرگ وار خون ما را بیاشامی؟ آنگاه دست به گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود: به خدا! دست از یادگار برادرم برنمیدارم واز او جدا نمیشوم،اگر میخواهی او را به قتل برسانی، مرا هم با او بکش.مرا با او بکش تا هر دو با هم شویم آسوده از این محنت وغم زینب(س) پا به پاي امام حسین(ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را پیش کش برادر برده بود، اگر حسین(ع) شهیدشد زینب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پیمود، کاروان اهل بیت را به رهبري امام سجاد به مدینه رسانید، الحق و الانصاف هیچ کم نگذاشت، چرا که او عقیله بنیهاشم بود و یادگار حیدر و یک سال پس از امام حسین(ع) در شهر دمشق در گذشت.

. زنان در نهضت عاشورا، نویسنده:ملیحه خادري ناشر چاپی:ملیحه خادري.

 2 نظر

جایگاه و نقش زنان در انقلاب عاشورایى حسین (علیه السلام)

14 آذر 1393 توسط برزگر

جایگاه و نقش زنان در انقلاب عاشورایى حسین (علیه السلام)

امام حسین زنان و فرزندانش را با خود به کربلا برد چون که آنان در به ثمر رسیدن نهضت حسینی نقش تعیین کننده داشتند. در توضیح این سخن می گوییم :
نهضت امام حسین علیه السلام دو چهره داشت و بر اساس هر یک از آن دو، یک تقسیم کار صورت گرفت: یکى فداکارى و جانبازى و «شهادت» و دیگرى «ابلاغ پیام». البته ابلاغ پیام جز با فداکارى‏ها و زحمات طاقت‏فرسا ممکن نبود. جایگاه و نقش اصلى زنان در عمل به وظیفه دوم، تبلور یافت. گرچه زنان در تربیت رزمندگان، تهییج آنان و سایر اقدامات پشتیبانى نقش ایفاء کردند؛ اما وظیفه اصلى آنان، «پیام‏رسانى» بود. براى بحث راجع به نقش زنان در تبلیغ نهضت حسینى و اسلام،ابتدا دو مقدمه را باید بیان کرد:یکى این که طبق روایات، تمام کارهاى سیدالشهدا علیه السلام روى حساب بوده است و علت این که به رغم آگاهى از خطرات سفر، اهل بیت را همراه خود به سوى کوفه برد، این بود که به واسطه الهامى که از عالم معنا به امام حسین علیه السلام شده بود و پیامبر(ص) در عالم رؤیا به ایشان فرموده بود: «ان الله شاء ان یراهنّ سبایا»؛ حضرت فهمید که اسارت آنان مورد رضاى حق است؛ یعنى، به مصلحت بود که اهل بیت خود را همراه ببرد. در حقیقت امام علیه السلام با این کار، مبلغان خود را به شهرهاى مختلف و حتى به قلب حکومت دشمن فرستاد و پیام خود را به گوش همگان رساند.
در حادثه کربلا و نهضت حسینی تنها مردان نقش ندارند بلکه مردان و کودکان نیز نقش دارند.
زن و مرد هر دو در آن نقش دارند؛ ولى هر یک در مدار خودش و بدون خارج شدن از حریم خود.
نقش مردان در حادثه عاشورا جانبازی و شهادت است و نقش زنان و کودکان و باقی مانده های قافله کربلا پیام رسانی است.این پیام رسانی و حراست از خون ثاراللهیان به خصوص با حضرت زینب(س) بود که از عصر عاشورا به بعد تجلّى پیدا مى‏کند و تمام کارها از این پس به او واگذار مى‏شود. او در مقابل پیکر مطهر امام، کارى مى‏کند که دوست و دشمن به گریه در مى‏آیند و در واقع اولین مجلس عزادارى امام حسین علیه السلام را برپا مى‏کند. از امام سجاد علیه السلام و دیگر زنان و کودکان، پرستارى مى‏کند و در مقابل دروازه کوفه با خطبه خود، شجاعت على علیه السلام و حیاى فاطمه(س) را در هم مى ‏آمیزد و خطابه‏ هاى عالى علوى را به یاد مردم می ‏آورد و مردم کوفه را نسبت به کارى که انجام داده بودند، متنبه مى‏سازد. این است زنى که اسلام مى‏خواهد. شخصیت رشد یافته اجتماعى در عین حیا و عفت و رعایت حریم.
همراهى خانواده امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا از چند جهت حائز اهمیت است:

1. زنان و کودکان توانایى تبلیغ و پیام‏رسانى را دارند.
2. علاوه بر توانایى تبلیغ، دشمنان نیز از مقابله با آنان عاجزند؛ زیرا باید حریم آنان را حفظ کنند و در صورت آسیب‏ رسانى به زنان و کودکان، عواطف همگان جریحه‏دار مى‏شود و نزد افکار عمومى در طول تاریخ محکوم خواهند شد. چنان که در واقعه کربلا دشمنان حتى نزد خانواده‏هاى خود، سرافکنده شدند.
دیگر آنکه از نگاه عرفانى، امام حسین علیه السلام تمام هستى خود و اطرافیان خود را بدون هرگونه کاستى، در طبق اخلاص گذاشت و به درگاه خداوند آورد. ثمره چنین اخلاصى آن شد که نهضت عاشورا در طول و عرض تاریخ، براى مسلمانان و غیر مسلمانان، تأثیرگذار باشد و در قیامت نیز به درجه‏اى برسند که همگان غبطه آن را بخورند.
براى توضیح بیشتر در این باره، چند نکته قابل ذکر است:
یک. پیام‏رسانى‏
تکلیف اجتماعى در آیین اسلام، ویژه مردان نیست؛ بلکه زنان متعهد و مسلمان نیز در برابر جریان حق و باطل و مسأله ولایت و رهبرى، وظیفه دارند و باید از رهبرى حق، دفاع و پیروى کنند و از حکومت‏هاى فساد و مسؤولان نالایق، انتقاد نمایند و در صحنه‏هاى گوناگون اجتماعى، حضورى مؤثر داشته باشند.
در تداوم مسیرى که حضرت زهرا(س) در حمایت از امام معصوم علیه السلام و افشاگرى علیه رویه‏هاى ناسالم زمامداران داشت؛ زنان به خصوص حضرت زینب(س) نیز در نهضت کربلا دوشادوش امام حسین علیه السلام مشارکت داشتند.
هر قیام و نهضتى، عمدتاً از دو بخش «خون» و «پیام» تشکیل مى‏گردد. مقصود از بخش «خون»، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازى در راه آرمان مقدس است. مقصود از بخش «پیام» نیز، رساندن و ابلاغ خواسته‏هاى انقلاب و بیان آرمان‏ها و اهداف آن است.
با بررسى قیام مقدس امام حسین علیه السلام ، این دو بخش کاملاً در آن به چشم مى‏خورد؛ زیرا انقلاب امام حسین علیه السلام تا عصر عاشورا مظهر بخش اول، یعنى (بخش خون و شهادت)، بود و رهبرى و پرچم‏دارى نیز بر عهده خود ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچم‏دارى امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب(س) آغاز گردید. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهى افکار عمومى رسانیدند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا درآوردند.
با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه‏دارى که حکومت اموى از زمان معاویه، علیه اهل‏بیت علیه السلام - به ویژه در منطقه شام به راه انداخته بود - بى‏شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السلام به افشاگرى و بیدارسازى نمى‏پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرت‏هاى وقت، نهضت بزرگ و جاویدان آن حضرت را در طول تاریخ، کم ارزش و چهره آن را وارونه نشان مى‏دادند؛ همچنان که برخى در تهمتى درباره امام حسن علیه السلام گفتند: «بر اثر ذات ‏الریه و سل از دنیا رفت«.
اما تبلیغات گسترده بازماندگان حضرت سیدالشهدا علیه السلام در دوران اسارت - که کینه‏توزى سفیهانه یزید چنین فرصتى را براى آنان پیش آورده بود - اجازه چنین تحریف و جنایتى را به دشمنان نداد. ضرورت حضور و نقش بازماندگان عاشورا، با بررسى و مطالعه در حکومت امویان بر شام، بیش از پیش روشن مى‏شود.
دو. خنثى ‏سازى تبلیغات بنى ‏امیه‏
شام از آن روز که به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمان‏روایانى چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر(ص) را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را مى‏دانستند و نه اسلام را دست‏کم آن‏گونه که در مدینه رواج داشت، مى‏شناختند؛ البته 113 تن از صحابه پیامبر اکرم(ص) یا در فتح این سرزمین شرکت داشتند، و یا به تدریج در آنجا سکونت گزیده بودند؛ ولى بررسى زندگى‏نامه این افراد نیز روشن مى‏کند که جز چند تن، بقیه آنان براى مدت کمى محضر پیامبر گرامى اسلام(ص) را درک کرده و جز یک یا چند حدیث، روایت نکرده بودند.
گذشته از آن، بیشتر این افراد در طول خلافت عمر و عثمان تا آغاز حکومت معاویه، وفات کردند و در زمان قیام امام حسین علیه السلام تنها یازده تن از آنان زنده بوده و در شام به سر مى‏بردند.
اینان مردمانى در سنین هفتاد تا هشتاد سال بودند که گوشه‏نشینى را بر آمیختن با توده ترجیح داده و در عامه مردم نفوذى نداشتند. و در نتیجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقیقى چیزى نمى‏دانستند و شاید در نظر آنان، اسلام هم حکومتى بود مانند حکومت کسانى که پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان مى‏راندند! و تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومى، ساختن کاخ‏هاى بزرگ و تبعید و زندانى کردن و کشتن مخالفان، براى آنان امرى طبیعى بود؛ زیرا چنین نظامى نیم قرن پیش از آن سابقه داشت و به یقین کسانى بودند که مى‏پنداشتند آنچه در مدینه عصر پیامبر گذشته، نیز این چنین بوده است.
معاویه حدود 42 سال در شام حکومت کرد و در این مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونه‏اى پرورش داد که فاقد بصیرت و آگاهى دینى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى‏چون و چرا تسلیم شوند. معاویه در طى این مدت، نه تنها از نظر نظامى و سیاسى مردم شام را تحت سلطه خود قرار داد که از نظر فکرى و مذهبى نیز مردم آن منطقه را کور و کر و گمراه بار آورد تا آنچه او به اسم تعلیمات اسلام به آنان عرضه مى‏ کند، بى‏ هیچ اعتراضى بپذیرند.
حکومت پلید بنى‏امیه با تبلیغات زهرآگین و کینه توزانه، خاندان پاک پیامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد و در مقابل، بنى‏امیه را خویشان رسول خدا و نزدیک‏ترین افراد به او معرفى کرده؛ به طورى که پس از پیروزى قیام عباسیان و استقرار حکومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند که ما تا زمان قتل مروان آخرین (خلیفه اموى)، نمى‏دانستیم که رسول خدا(ص) جز بنى‏امیه خویشاوندى داشت که از او ارث ببرند، تا آنکه شما امیر شدید.
بنابراین، جاى شگفتى نیست اگر در مقاتل مى‏خوانیم: به هنگام آمدن اسیران کربلا به دمشق، مردى در برابر امام زین‏العابدین علیه السلام ایستاد و گفت: سپاس خدایى را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده کرد! حضرت کمى صبر کرد تا شامى هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتى مانند:
»إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً».بى‏شک خداوند می ‏خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک سازد، پاک ساختنى». فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود که مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجى نیستند؛ بلکه فرزندان پیامبر هستند؛ و از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه کرد.
بنابراین با حرکت منزل به منزل خاندان امام حسین علیه السلام و خطبه‏ها و روشنگرى‏هاى امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب(س)، تحریفات چندین دهه بنى‏امیه - حتى در «شام» به عنوان مرکز خلافت دشمنان - خنثى شد.
سه. افشاى چهره ظالمان‏
بُعد دیگر علت حضور خانواده امام حسین علیه السلام ، نشان دادن چهره سفّاک، بى‏رحم و غیرانسانى یزید و حکومت وى بود. یکى از عوامل مؤثر در پذیرش پیام از سوى مردم و رساتر بودن تبلیغات از سوى پیام‏آوران، عنصر مظلومیت است. از این رو برخى از جناح‏ها، گروه‏ها و احزاب سیاسى هنگام تبلیغات براى نفوذ بیشتر در اذهان مردم و افکار عمومى، مظلوم‏نمایى مى‏کنند؛ چون انسان، فطرتاً از ظلم و ظالم بیزار و متنفر است، همچنان‏که مظلوم، محبوب و حداقل مورد عواطف و احساسات مثبت مردم است.
در حادثه کربلا، نه مظلوم‏نمایى؛ بلکه حقیقت مظلومیت با فداکارى اهل بیت آمیخته شد و آنان پیام سالار شهیدان و اصحاب را با عالى‏ترین صورت به همه مردم ابلاغ کردند؛ به گونه‏اى که امروز نیز صداى آنان، در وجدان بشریت به گوش مى‏رسد.
خردسالان و زنان، که نه سلاح جنگى داشتند و نه توان رزم؛ ولى با قساوت‏بارترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم و هتک حرمت و آزردگى عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش ماهه با لب‏هاى تشنه در کنار شط فرات جان داد؛ دخترک خردسال کنار پیکر خونین و قطعه قطعه پدر کتک خورد؛ خیمه‏هاى آنان به آتش کشیده شد و … این عوامل در ابلاغ پیام و افشاى ماهیت حکومت یزید کمتر، از آن شهادت و جانبازى اصحاب نبود. همین «صداى العطش» طفلان امام حسین و قنداقه خونین على اصغر علیه السلام است که آن شمشیرزدن‏ها و خون‏هاى ریخته شده را زنده نگه داشته است.
امام سجاد علیه السلام در شام همین که خواست دستگاه بنى‏امیه را رسوا کند، فرمود: پدرم امام حسین علیه السلام را به نحو مُثله و قطعه قطعه کردن، شهید کردند. همچون پرنده‏اى در قفس، پر و بال او را شکستند تا جان داد.
اینجا اگر امام سجاد علیه السلام مى‏فرمود: «پدرم را شهید کردند»، در چشم مردم شام - که شناخت عمیقى نسبت به اهل بیت نداشتند - خیلى مهم نبود؛ زیرا مى‏گفتند: «در جنگ، افرادى کشته می ‏شوند و یکى از آنان امام حسین بوده است«.
امام سجاد علیه السلام فرمود: بر فرض قصد کشتن دارید؛ اما چرا این گونه کشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره کردید؟ چرا کنار نهر آب، او را تشنه کشتید؟ چرا او را دفن نکردید؟ چرا به خیمه‏ هاى او حمله کردید؟ چرا کودک او را شهید کردید؟ این کلمات به قدرى در نزد افراد غیرقابل خدشه بود که شام را طوفانى کرد و یک جنبش فکرى و فرهنگى، علیه رژیم اموى به راه انداخت.
یزید می ‏خواست با کشتن مردان و به اسارت کشیدن خاندان اهل‏بیت، همه حرکت‏ها را در نطفه خفه کند؛ به طورى که همگان از چنین سرنوشتى ترسان و بیمناک باشند و خود بر اریکه قدرت تکیه بزند. اما قیام با عزت امام حسین علیه السلام و پیام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هسته ‏هاى ظلم ‏ستیزى را براى خونخواهى امام حسین علیه السلام و از بین بردن بنى‏امیه در نقاط مختلف سرزمین‏هاى اسلامى به وجود آورد.

برگفته از سایت http://seashora.parsiblog.com/

 1 نظر

نقش زنان در نهضت عاشورا

14 آذر 1393 توسط برزگر

نقش زنان در نهضت عاشورا

كوثر زلال «عاشورا» در متن زندگى شيعه و در عمق باورهاى پاك او جريان داشته و در طول چهارده قرن سيراب كننده جانها بوده است. اينك نيز عاشورا پرگارى است كه عشق را ترسيم مى‏كند و كانونى است كه ارزشها، احساسها، عاطفه‏ ها، خردها و اراده‏ ها برگردش می چرخند.
بى‏شك، محتوا، انگيزه‏ها ، اهداف و درسهاى آن، حماسه عظيم فرهنگى ناب و الهام بخش را تشكيل مى‏دهد. از اينرو در حوزه وسيع تشييع و دلباختگان اهل بيت، پيروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زيسته‏ اند و براى آن جان باخته‏ اند. آنان در آغاز تولد كام نوزاد را با تربت‏ سيدالشهدا(علیه السّلام) و آب فرات بر می دارند و هنگام خاكسپارى، تربت كربلا را با ميت همراه مى‏كنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسين بن‏على(علیه السّلام) عشق مى‏ورزند و براى شهادتش اشك مى‏ريزند و اين مهر مقدس، با شير وارد جان مى‏شود و از جان به در نمى‏رود.
عاشورا از ديرباز تجلی ‏گر روز درگيرى حق و باطل و روز فداكارى و جانبازى در راه دين و عقيده، شناخته شده است. حسين(علیه السّلام) در اين روز با يارانى اندك ولى با ايمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند، با سپاه سنگدل و بى‏دين كومت‏ستم يزيدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايى و آزادگى مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه يك روز بود، اما دامنه تاثير آن تا ابديت كشيده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است كه همه ساله دهه محرم و به ويژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت، حسين بن‏على(علیه السلام) مى‏گردد و حتى غير شيعيان نيز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظيم فرود مى‏آورند.
عاشورا نشان دهنده معناى «حسين منّى و انا من حسين‏» بود كه دين رسول خدا با خون سيد الشهدا آبيارى شد و به تعبير امام خمينى(ره) عاشورا، قيام عدالت‏خواهان با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ‏نشين و مستكبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بت‏پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را بر چيند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحى نزل‏» بنياد حكومت الهى را بر كند نمى‏دانستيم بر سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مى‏آمد. (2)
حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجيح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاريخ سبز بماند.
در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و يارانى كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبرى (علیها السّلام) و نقش وى در پيام رسانى صحبت‏شده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا مى‏پردازيم.
بدون ترديد در طول تاريخ اسلام و به ويژه تشييع زنان از سهم بسزايى برخوردار بوده‏اند و عاشورا نيز برهه‏اى از همين تاريخ سراسر صبر و ايثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانيان نشان دادند كه از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند، زن مسلمان نه عروسك حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعيتها و مسايل اجتماعى و سياسى و نظامى است و تاريخ عاشورا بيانگر اين واقعيت است، چنانكه زمانى كه افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقيم راه را گم كردند و افرادى چون زهير بن قين كه در يارى امام دچار ترديد شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهير ) شوهرش را به يارى امامش دعوت كرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بيرون آورد. نيز زنانى چون ام وهب و بانوى غيريه قاسطيه كه شجاعت در ركابشان مردانگى آموخت.
در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براى هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوى ايمان و ايثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود.
پيرامون زنان در حادثه كربلا در دو محور سخن مى‏توان گفت:يكى آنكه آنان چند نفر و چه كسانى بودند،ديگر آنكه چه نقشى داشتند.زنانى كه در كربلا حضور داشتند ، برخى از اولاد على(علیه السّلام) بودند ، و برخى جز آنان،چه از بنى هاشم يا ديگران. زينب ،ام كلثوم ، فاطمه ، صفيه ، رقيه و ام هانى، از اولاد(علیه السّلام)بودند، فاطمه و سكينه، دختران سيد الشهدا(علیه السلام)
بودند ، رباب ، عاتكه ، مادر محسن بن حسن ، دختر مسلم بن عقيل ، فضه نوبيه ، كنيز خاص امام حسين(علیه السّلام) و مادر وهب بن عبد الله نيز از زنان حاضر در كربلا بودند.(1) 5 نفر زن كه از خيام حسينى به طرف دشمن بيرون آمدند ، عبارت بودند از:كنيز مسلم بن عوسجه ، ام وهب زن عبد الله كلبى ، مادر عبد الله كلبى ، مادر عمر بن جناده ، زينب كبرى (علیه السّلام). زنى كه در عاشورا شهيد شد،مادر وهب بود ، بانوى نميريه قاسطيه ، زن عبد الله بن عمير كلبى كه بر بالين شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد،كشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبيت و احساس ، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند:
يكى مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند ، با عمود خيمه به طرف دشمن روى كرد و امام او را برگرداند. ديگرى مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردى را به وسيله آن كشت، سپس شمشيرى گرفت و با رجزخوانى به ميدان رفت، كه امام حسين(علیه السّلام) او را به خيمه‏ها برگرداند.(2) دلهم ، دختر عمر(همسر زهير بن قين)
نيز در راه كربلا به اتفاق شوهرش به كاروان حسينى پيوست.زهير بيشتر تحت تأثير سخنان همسرش حسينى شد و به امام پيوست. رباب، دختر امرء القيس كلبى ، همسر امام حسين(علیه السّلام) نيز در كربلا حضور داشت، مادر سكينه و عبد الله. زنى از قبيله بكر بن وائل نيز حضور داشت، كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولى هنگام حمله سپاهيان كوفه به خيمه‏هاى اهل بيت، شمشيرى برداشت و رو به خيمه‏ها آمد و آل بكر بن وائل را به يارى طلبيد.
زينب كبرى و ام كلثوم، دختران امير المؤمنين(علیه السلام) ، همچنين فاطمه دختر امام حسين(علیه السلام)
نيز جزو اسيران بودند و در كوفه و… سخنرانيهاى افشاگر انه داشتند . مجموعه اين بانوان، همراه كودكان خردسال،كاروان اسراى اهل بيت را تشكيل مى‏دادند كه پس از شهادت امام و حمله سپاه كوفه به خيمه‏ها ، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس بصورت گروهى و اسير به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.

زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

1- مشاركت در جهاد

شركت در جبهه پيكار و همدلى با نهضت مردانه امام حسين(علیه السّلام) و مشاركت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏هاى اين حضور است. از همكارى طوعه در كوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى كربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه كوفه به جنايتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونه‏هايى از اين دست است.

2- آموزش صبر

روحيه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در كربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود كه اوج اين صبورى در رفتار زينب كبرى(علیها السّلام) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏ حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحميلى زنان مبارز و فداكار انقلاب اسلامى ايران نشان دادند كه آموزش صبر و مقاومت را از شير زنان كربلا به خوبى آموخته‏اند.

3- پيام رسانى

افشاگرى جنايات يزيديان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدينه ، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت ، خطبه و گفتگوهاى پراكنده صورت پذيرفت ، و اگر پيام رسانى زينب كبرى(علیها السّلام) و بقيه زنان نبود ، امروز حماسه عاشورا به اين روشنى براى شيعه تجلى نمى‏كرد و چه بسا آن واقعه عظيم عقيم مى‏ماند.

4- روحيه بخشى

يكى از مسايل مهمى كه در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحيه جنگاوران است و زنان اين مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى ديگر.
در كربلا نيز حضور تشويق‏آميز زنان در جبهه به رزمندگان روحيه مى‏بخشيد و همسران و مادران شهدا آنها راتشويق به يارى امام معصوم مى‏كردند، مانند ام وهب كه خودش وارد ميدان شد و با سر جگرگوشه ‏اش يكى از يزيديان را به هلاكت رساند و اين روحيه بخشى بعد از چهارده قرن در هشت‏ سال مقاومت جنگ ايران عليه كفر باعث‏شد كه زنان ايرانى درسى را كه از زينب(علیها السّلام) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستارى

رسيدگى به بيماران و مداواى مجروحان از ديگر نقشهاى زنان در جبهه‏ ها ، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبت ‏حضرت زينب (علیها السّلام) از امام سجاد(علیه السّلام) يكى از اين نمونه‏هاست.

6- مديريت

بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شكوفا مى‏سازد. نقش حضرت زينب (علیها السّلام) در نهضت عاشورا و سرپرستى كاروان اسرا ، درس مديريت در شرايط بحران را مى‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدايت كرد و با هر اقدام، خنثى كننده نتايج عاشورا از سوى دشمن مقابله كرد و نقشه‏هاى آنان را خنثى ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس ديگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهاى دينى و اعتراض به هتك حرمت‏خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بيت، با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمه‏هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، اما اعتراض‏كنان، بر حفظ عفاف تاكيد مى‏ورزيدند. ام كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمى‏كنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شده‏ايد؟ وقتى هم در كوفه در خانه‏اى بازداشت‏بودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز به گرداندن، شهر به شهربانوان ،اعتراض كرد و فرمود: «آمن العدل يابن الطلقاء تخد يرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكت‏ ستورهن و ابديت وجوههن يحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهن اهل المناهل و المكاتل و يتصفح وجوههن القريب و البعيد و الغائب و الشهيد»
اى پسر آزاد شده، آيا در پشت پرده قرار دادن زنان و كنيزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسير از عدل است. تو پرده آنان را دريدى، چهره‏هايشان را آشكار ساختى، از شهرى به شهرى مى‏رانى، رهگذران و بام‏نشينها به تماشايشان مى‏ايستند و آشنا و بيگانه و حاضر و غايب به سيماى آنان خيره مى‏شوند.

8- تغيير ماهيت اسارت

آنان اسارت را به آزادى تبديل كردند و در قالب اسارت، به اسيران واقعى درس حريت و آزادگى دادند و مفهوم اسير در اذهان را به گونه‏اى ديگر تغيير دادند.

9- عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا

گريه ‏ها، شيون ها، عزادارى بر شهدا و تحريك عواطف مردم به ماجراى كربلا عمق بخشيد و بر احساسات تاثير گذاشت و از اين رهگذار ماندگارتر شد.

پى‏نوشتها:

1ـ زندگانى سيد الشهدا ، عمادزاده، ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،كبريت احمر و انساب الأشراف .
2- زندگانى سيد الشهدا، عمادزاده ،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،كبريت احمر و انساب الأشراف
3- صحيفه نور. ج‏9. ص‏57
4- صحيفه نور .ج 14. ص 265 ، عوالم (امام حسين) ص‏3 و 4 ، حياة الامام الحسين، ج‏3، ص 378.

برگرفته از سایت راسخون http://rasekhoon.net/

 1 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

زینب کبری(سلام الله علیها)

وبلاگ حاضر با موضوع نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورادر دهه شصت هجری قمری تنظیم شده است.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • روایات
  • مقالات
  • شعر
  • احادیث
  • خطبه
  • پیامک
  • زندگى نامه و سیره
  • گالری تصاویر
  • دانلود کتاب و نرم افزار
  • معرفی منابع و مآخذ

اوقات شرعی

پیچک

  • تماس